دعبوب . [ دُ ] (ص ، اِ) راه واضح و کوفته . || مرد ضعیف مسخره . || کوتاه بالای زشت هیئت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شادمان . (منتهی الارب ). نشیط. (اقرب الموارد). || مخنث . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گول . (منتهی الارب ). احمق . (اقرب الموارد). || اسپ درازهیکل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شب تاریک . (منتهی الارب ). شب سخت و بد و یا شب تاریک سیاه . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || مورچه ای است سیاه . || دانه ای است سیاه که خورده میشود و گویند آن بیخ تره ای است که مقشر کرده میخورند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.