دعایم . [ دَ ی ِ ] (ع اِ) دعائم . ج ِ دعام و دعامة. رجوع به دعائم و دعام و دعامة شود. || ستونها. پایه ها. چوب بستها. (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء) : ملکی که دعایم آن بدست تصاریف ایام منهدم شد... به سعی باطل و جهدبی حاصل منتعش نگردد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 173).
- دعایم دین ؛ اصول و قواعد دین . (ناظم الاطباء).
|| اساس و بنیاد و قواعد و اصول . || ستونهای خانه . || جرزهای خانه . || دست و پای حیوانات چارپا. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.