دست بردار. [ دَ ب َ ] (نف مرکب ) دست بردارنده . ترک کننده . رفع مزاحمت کننده . رهاکننده .
- دست بردارشدن ؛ خود را بازداشتن و احتراز کردن . (ناظم الاطباء).
- || بخشیدن و معاف کردن . (ناظم الاطباء).
- || باز ایستادن . (ناظم الاطباء).
- || موقوف کردن . (ناظم الاطباء).
- دست بردار نبودن از چیزی یا کسی ؛ مصر بودن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.