دستکی . [ دَ ت َ ] (اِ مرکب ) یک نوع پیرایه است مر دستها را. (ناظم الاطباء). || دستکش جیری که شکارچیان جهت گرفتن مرغان شکاری به دست کشند. || موچینه . || منقاش دان . (ناظم الاطباء). || دفتر محاسبه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). دستک . دفتر جیبی و کتابچه ٔ جیبی . (ناظم الاطباء). رجوع به دستک شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.