داهربن ججة. [ هَِ رِ ن ِ ج َ ج َ ] (اِخ ) نام پدر داهر را طبری و بلاذری صصه ذکر کرده اند و صحه نیز آمده است . اما در هندی چچه است . و این مرد معاصرحجاج بن یوسف ثقفی بوده است و حاکم به جزیره ٔ یاقوت از جزائر دریای اخضر. و آن جزیره را بدین اسم خوانده بودند بسبب جمال زنان آنجا. (از الجماهر بیرونی ص 48). جوالیقی در المعرب گوید نام ملک دیبل است و آن شهریست مشهور بر ساحل دریای هند. جریر شاعر ضمن قصیده ای در مدح ولیدبن عبدالملک نام وی برده است و گفته :
و ارض هرقل قد قهرت و داهراً
و یسعی لکم من آل کسری النواصف .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.