داعی الیمنی . [ عِل ْ ی َ م َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن الامام القاسم بن محمد الحسنی الیمنی امیر زیدی (1040-1121 هَ. ق .) وی مردی شجاع و فقیه و با فرهنگ برآمد. پدر او امارت صعدة و نواحی آن داشت و چون 1066 درگذشت ، عم وی اسماعیل متوکل بجای پدر وی بنشست داعی او را عزل کرد بدینجهت قبائل مخالفت آغاز کردند و وی بطاعت عم گردن نهاد و رضایت داد و حال بدین منوال بود تا متوکل درگذشت . پس بر مهدی احمدبن حسن بیعت کرد و چون مهدی نماند این داعی مردم را بخویشتن خواند و آنگاه با امام مؤید محمدبن المتوکل بیعت کرد و هم بر این کردار بود و متولی بر بلاد صعده . آنگاه پس از وی با مهدی محمدبن احمد بیعت کرد اما پس از چندی سیرت او نپسندید و مردم را بخود خواند و لقب داعی برگزید و ویرا در همه ٔ نقاط صعده خطبه کردند و سکه بنامش زدند و او با گروهی بیشمار بمحاصره ٔ صنعا برخاست و والیان به بلاد بپراکند و جنگها در پیوست که همه ببازگشت وی به صعده و استمرار در ولایت آن منتهی شد و بدینسان بود تادرگذشت او راست شرحی بر بحرالزخار در فقه و مباحث ورسائلی نیز دارد. (الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 64 و 65).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.