داحس . [ ح ِ ] (ع اِ) قرحه ای است که در میان ناخن و گوشت پیدا آید و ناخن بر اثر آن بیفتد. ریشی یا دانه ای است که میان ناخن وگوشت پیدا شود و از آن ناخن بیفتد. (منتهی الارب ). خوی درد. ناخن خوار. (زمخشری ). ناخن خور. (حبیش تفلیسی ).درد ناخن . عقربک (در انگشت ). ورمی است که در بن ناخن پدید آید. گوشه . داحوس .ناخن پال . کژدمه . داخش . ضریر انطاکی در تذکره آرد: داحس ، یونانی معناه ورم الاظفار و هو انصباب مادة حارة فی الاغلب بین الاغشیة تنتهی الی منابت الاظفار فتخبث و تسقطها ان عمت و یلزمها شدید الم و ضربان لشدة حس العضو و کثرةالعروق هناک و علامته نتوء و حمرة و وجع شدید ان تمحضت الحرارة و الا کان خفیفاً و سببه اما توفرمادة او علاج بالید و قد یکون من خارج کضربة... (تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 2 ص 95). و نیز رجوع به داخس شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.