خیفاء. [ خ َ ] (ع ص ) مؤنث اخیف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
- ناقه ٔ خیفاء ؛ناقه ای که پوست پستان وی فراخ باشد. (منتهی الارب ). ج ، خیفاوات .
- || ناقه ٔ فراخ پستان . (منتهی الارب ). ج ، خیفاوات .
|| نوشته یاشعری که یک کلمه ٔ آن منقوط و کلمه ٔ دیگر غیر منقوط باشد. (از مطول ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.