خیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کج شده . خمیده . خم گردیده . (ناظم الاطباء) :
الا تا ماه نوخیده کمان است
سپر گردد مه داه و چهارا.
|| حلاجی شده . (ناظم الاطباء) :
جهان آتش وجودت پشم خیده
نمانده پشم ز آتش آرمیده .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کج شده . خمیده . خم گردیده . (ناظم الاطباء) :
الا تا ماه نوخیده کمان است
سپر گردد مه داه و چهارا.