خواب و خورد. [ خوا / خا ب ُ خ ُ خوَرْ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواب و خوراک . خواب و خور. (یادداشت بخط مؤلف ) :
سکندر بپرسیداز خواب و خورد
از آسایش و گرد روز نبرد.
نبود و ندانست کس خواب و خورد
مگر دیو جوید ازایشان نبرد.
بر خواب و خورد فتنه شده ستند خرس وار
تاچند گه چنو بخورند و فرومرند.
ای بر سر دوراه نشسته در این رباط
از خواب و خورد بیهده تا کی کنی کلام .