خنجر صبح . [ خ َ ج َ رِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صبحگاه . بامداد :
برکشد تیغ آفتاب آنکه گه صبح
خنجر صبح از میان خواهد گشاد.
سپهر برنکشد بامداد خنجر صبح
اگر بشب بزند همت تو بر فسنش .
|| سرزدن آفتاب .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنجر صبح . [ خ َ ج َ رِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صبحگاه . بامداد :
برکشد تیغ آفتاب آنکه گه صبح
خنجر صبح از میان خواهد گشاد.