خمط. [ خ َ] (ع مص ) بریان کردن گوشت . منه : خمط اللحم خمطاً. || نیک ناپختن گوشت . منه : خمط اللحم خمطاً. || بازکردن پوست چارپای حلال گوشت و بریان کردن آن . منه : خمط الجدی . || کردن شیر را در خیک . || خوشبوی شدن و فاسد گردیدن بوی آن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.