خطل . [ خ َ طِ ] (ع ص ) گول . || زود نیزه زننده . || تیر که نشانه را خطا کند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || درشت و سخت از جامه و بدن . || (اِ) رسن صیاد. || پهلوی خیمه و جامه که درازا بزمین کشان بود. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.