خضاض . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) اندک پیرایه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : ما علیهما خضاض ؛ ای شی ٔ من الحلی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || مرد گول . || گردن بند گربه و حمیل آن . || گردن بند آهوبره . || طوق بندیان . || مرکب و سیاهی که بدان نویسند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس )
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.