خشف . [ خ َ ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). || جنبش . || حس خفی . || خواری . || پشم به کار نیامدنی . || مگس سبز. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || آهوبچه ٔ نخست زاده و یا نخست برفتارآمده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || آهوماده ای که از بچگان خود گریخته باشد. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.