خشخاش زبدی . [ خ َ ش ِ زَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است بسیار سفید و سبک و ساقش به قدر ذرعی و برگش بسیار ریزه و دراز و بیخ او باریک و ثمرش متصل ببرگ او و سفید و مستعمل از او ثمرش در وسط تابستان می رسد بغایت گرم و تند و در طبع مثل جلاهنگ و از جمله سموم و مسهل قوی و جهت شقیقه ٔ دماغ و دفع بلغم و صرع مفید و قدر شربت از تخم او تا یک درهم است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). جاسوس . (یادداشت بخط مؤلف ) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.