خرگوش لب . [ خ َ ل َ ](ص مرکب ) لب شکری را گویند و کسی باشد که خلقةً لب زیرین یا زبرین او شکافته باشد مانند لب خرگوش . سه لب .اَفْلَح (از جهت لب زبرین ). اَعْلَم (از جهت لب زیرین ). (یادداشت بخط مؤلف ): و در غزالی خرگوش لب که لعل او را الماس عین الکمال شتافته بود... :
دانی ز چه معنی نشد ای در یتیم
لعل لب تو حجاب دندان چو سیم
خورشید رخت نخست تیغی که بزد
بر لعل لبت فتاد و کردش بدو نیم .
(لباب الالباب ج 1 ص 183 سیدشمس الدین نسفی ، تحقیق از محمد قزوینی است ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.