خرگرد. [ خ َ گ ِ ] (اِخ ) قریه ای از قرای جام است و لسترنج درباره ٔ آن چنین گوید: نام یکی از شهرهای مهم خواف است ، این نام شهر خرجرد مشهور است ولی ابن حوقل آنرا بصورت خرگرد ضبط کرده ، همچنین شهر فرگرد در یک منزلی خاور خرگرد که یاقوت آنرا فرجرد و فلجرد ضبط نموده است کوسوی یا کوسویه نزدیک برودخانه ٔهرات و در شمال خرگرد واقع و بزرگترین این هر سه شهر بود و یک سوم شهر بوشنج که مجاور آن و خراسان بود وسعت داشت . (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 383). تولد جامی در خرگرد اتفاق افتاده است ، و این خرگرد از نواحی ولایت جام است و این آن قصبه ای نیست که در اطراف مقبره ٔ شیخ احمد جام (ژنده پیل ) بنام تربت جام وجود دارد. (حاشیه ٔ ص 562 تاریخ ادبیات ادوارد برون ج 3 ترجمه ٔ حکمت ). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده : دهی است از دهستان رودمیان خواف شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری رودسر راه شوسه ٔ عمومی تربت حیدریه به نیازآباد. این دهکده در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل ، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راه آن اتومبیل رو است . در این آبادی بنائی است قدیمی که در آن شاهرخشاه دارالخلافه داشته است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.