خرقه دوز. [ خ ِ ق َ / ق ِ] (نف مرکب ) وصله کننده . (ناظم الاطباء) :
گه آسوده در گوشه ای خرقه دوز
گه آشفته در مجلسی خرقه سوز.
|| مفلس . محتاج . درویش . فقیر. (از ناظم الاطباء). || صوفی . (یادداشت بخط مؤلف ).
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرقه دوز. [ خ ِ ق َ / ق ِ] (نف مرکب ) وصله کننده . (ناظم الاطباء) :
گه آسوده در گوشه ای خرقه دوز
گه آشفته در مجلسی خرقه سوز.