خدیج . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) بچه انداخته ٔ ناقه پیش از اتمام مدت حمل . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || ناقه ای که پیش از مدت حمل زاده شده باشد. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از قاموس ) (از لسان العرب ). || کودک . (دهار). || در تداول عامه فارسی زبانان خاصه زنان ،از اعلام زنان مخفف خدیجه است . رجوع به خدیجه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.