خداوندکش . [ خ ُ وَ ک ُ ] (نف مرکب ) کشنده ٔخداوند. پادشاه کش . قاتل شاه . قاتل ملک :
که ای بندگان خداوندکش
مشورید هر جای بیهوده هش .
چو آن عاصیان خداوندکش
خبر یافتند ازخداوند هش .
نبخشود هرگز خداوند هش
بر آن بنده کو شد خداوندکش .
|| کشنده ٔ بزرگی یا امیری یا مهتری .