خداساز. [ خ ُ ] (ن مف مرکب ) ساخته ٔ خدا. چون : کار خداساز. کعبه ٔ خداساز. محراب خداساز. (از آنندراج ) :
منت گذار ورطه ٔ امداد کی شود
کار گذشته را که خداساز میشود.
مژده درد دوستی یافت شفایی از ازل
بیم زوال کی بود عشق خداساز را.
گر کنم رو بسوی کعبه ٔ دیگر کفر است
تا چو ابروی تو محراب خداسازی هست .
رسی بدوست توانی اگر بخود برسی
ز طرف دل مگذر کعبه ٔ خداسازی است .