خجوجی . [ خ َ ج َ جا ] (ع ص ، اِ) مرد درازپای . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (متن اللغة) (مهذب الاسماء). خجوجاة رجوع به «خجوجاء» و «خجوجاة» در این لغتنامه شود. || مرد درازبالا و کلان استخوان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). خجوجاة. رجوع به «خجوجاء» و «خجوجاة» در این لغتنامه شود. || مرد قوی که گاهی جبان است . (از منتهی الارب ). خجوجاء. رجوع به خجوجاء و خجوجاة در این لغتنامه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.