خجندی . [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) یحیی بن الفضل الوراق خجندی ، مکنی به ابوبکر. از بزرگانی است که بجمع آثار پرداخت و از کثیری مردمان حدیث شنید و کتابی در شرح حال صحابه نگاشت . او از هارون بن سعید و سعیدبن هاشم و عبداﷲبن عبدالرحمن الدارمی و جز آنها روایت کرد و در رحله آمده که : جز آنها از قتیبةبن سعید و صالح بن مسمار و عبداﷲبن سلام و عبداﷲبن ابی عرابه نیز حدیث شنید و از او محمدبن حمدویه شاسئی و ابوسلمه احمدبن حاتم سمرقندی حدیث کردند. (از انساب سمعانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.