خجخاج . [ خ ِ ] (ع ص ) استخفاء. (از معجم الوسیط). یقال : خجخج الرجل ؛ لم یبد ما فی نفسه . (از معجم الوسیط). || با سرعت و تندی حلول کردن . با تندی جایی نشستن . (از متن اللغة). || وزیدن شدید باد، یقال : خجخج الریح ؛ مرت شدیداً و التوت . (از معجم الوسیط). || خود را پنهان کردن . به گوشه ای جمع شدن و بنظر نیامدن . (از متن اللغة).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.