خب ء. [ خ َ ءْ ] (ع اِ) چیز پنهان کرده . شی ٔ مخفی شده . امر پنهانی . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از المنجد) (منتهی الارب ) (از ترجمان عادل بن علی ) . پوشیدگی . (از غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ). || بکنایه دل ، قلب ، اندرون . || خب ء الارض ؛ گیاه ، روییدنی . || خب ء السموات ؛ باران . مطر. غیث . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). منه : «اخرج خب ء السماء، خب ء الارض ».
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.