خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) نام چندین مرد است که مادرشان را ام الخارجة می گفتند و گویند ام الخارجة نام زنی بود از قبیله ٔ بجیلة که فرزندان زیادی از قبائل بوجود آورد او را خَطِب (بسیارشوهرخواه ) خطاب می کردند در حالی که او خود را نکح (بسیار مورد تقاضای زناشوئی واقع شونده ) می خواند و منه المثل : اسرع من نکاح ام خارجة. رجوع به شرح قاموس و ناظم الاطباء شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.