حنیرة. [ ح َ رَ ] (ع اِ) کنگره ٔ طاق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کمان یا کمان بی زه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کمانچه ٔ پنبه زدن زنان . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کمانچه ٔ پنبه زنی . (ناظم الاطباء). || عقد مضروب که به آن پهنا نباشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عقد مضروب لیس بذلک العریض . (اقرب الموارد). طاق زده شده . (ناظم الاطباء). ج ، حنیر و حنائر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر چیز منحنی . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.