حنش . [ ح َ ن َ ] (ع اِ) مگس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مار. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). || افعی . || هر آنچه او را صید کنند از طیور و هوام و حشرات الارض یا آنکه سر وی مانند سر مار باشد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). هرچه بگیرند از مرغان و چرندگان . (مهذب الاسماء). ج ، احناش . (منتهی الارب ). وحُنشان . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.