حنانة. [ ح َن ْ نا ن َ ] (ع اِ، ص ) مؤنث حنان . (معجم البلدان ). رجوع به حنان شود. || کمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کمان بانگ آرنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
- قوس حنانه ؛ کمانی بانگ کن . (مهذب الاسماء). || زن که در یاد زوج اول خود پیوسته ناله کند و اندوه ظاهر نماید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بیوه ای که یاد شوی خودبا اندوه و حنین کند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || نوحه کننده . ناله کننده : استن حنانه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.