حمیت . [ ح َ ] (ع ص ) استوار از هر چیز. (منتهی الارب ). المتین من کل شی ٔ. حتی گویند: تمرحمیت و عسل حمیت . (اقرب الموارد). || بسیار شیرین : تمر حمیت .(منتهی الارب ). || شدید: غضب حمیت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) خیک روغن که در آن رب انداخته باشند. (منتهی الارب ). || خیک پشمین [ مودار ] که در آن روغن و عسل و زیتون قرار داده باشند و گفته اند خیک بدون مو برای روغن .(اقرب الموارد). خیکچه یا خیک بی موی بجهت روغن . (منتهی الارب ). ج ، حُمَت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.