حضیرة. [ ح َ رَ ] (ع اِ) جایگاه خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای خرما. (اقرب الموارد). || گروه مردم یا چهار تن یا پنج تن یا هشت یا هفت تن یا ده تن یا کم از ده تن که بغزو [ جنگ ] روند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). چهار پنج تن . (مهذب الاسماء). ج ، حضائر. (از مهذب الاسماء). || اول لشکر. مقدمه . || آنچه برآید از رحم هنگام زادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ریم و زردآب که با بچه بیرون آید بعد از برطرف شدن خون نفاس . (آنندراج ). آنچه با بچه بیرون آید از رطوبات . ج ، حضیر، حضایر. || خون سطبر درپوستی که با بچه بیرون آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ریم گردآمده در ریش . ریم که در جراحت گرد آید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.