حصن کیفا. [ ح ِ ن ِ ک َ ] (اِخ ) حصن کیپا. شهری با قلعه ٔ بزرگ مشرف بدجله میان آمد و جزیره ٔ ابن عمر از دیاربکر. و بر دجلة بدانجا پلی است . و یاقوت گوید: من پلی بزرگتر از آن ندیده ام ، و پل را یک چشمه است و بر دو جانب آن دو چشمه ٔ خرد و متعلق است بصاحب آن که از اولاد داودبن لقمان بن ارتق است . - انتهی . و نسبت به حصن کیفا، حصکفی باشد. شمس سامی افزاید: قصبه ای است در سنجاق ماردین در 120هزارگزی خاور دیاربکر (آمد) در ساحل جنوبی دجله ، وتنها شش پارچه ده تابع آن است . داستان اشغال این حصن توسط شاه اسماعیل صفوی در شرفنامه ص 150 و 206 آمده و در تاریخ کرد رشیدیاسمی ص 205 بعنوان «حصن کیف » ازآن کتاب نقل گردیده است . رجوع به تاریخ مغول ص 144، 191 و 193 و قاموس الاعلام ترکی و حبیب السیر ج 1 ص 372 و تاریخ گزیده ص 446 و نزهة القلوب ص 104 و 214 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.