حسن ظن . [ ح ُ ن ِظَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حسن نیت . نیک اندیشی . مقابل سوء نیت . || خوش گمانی . نیکوگمانی . و آن حالتی است که آدمی با آن مطمئن باشد و متوقع خیر باشد : حسن ظن بزرگان بیش از فضیلت بنده است . (گلستان ). حسن ظن بزرگان در خصم بر کمال است . (گلستان ). یکی از بزرگان در حق این طایفه حسن ظنی بلیغ داشت . (گلستان ). || خوش باوری . ساده لوحی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.