حسنی . [ ح ُ نا ] (ع ص ) تأنیث احسن . (غیاث ). زن نیکو. زن نیک تر. مقابل سَوئی ̍. فرق میان آن با حسن و حسنة این است که حسن در جوانان اعیان گویند چنانکه حسنه آنگاه که وصف باشد و اگر اسم بود در جوانان متعارف و حسنی تنها در جوانان گفته میشود نه در اعیان . || عاقبت بخیری . اعاقبة حسنه . قوله تعالی : ان له عندها للحسنی . (قرآن 50/41). و گفته اند: حسنی ، نظر است به سوی خدای تعالی .و در تفسیر آیه ٔ: للذین احسنوا الحسنی و زیادة. (قرآن 26/10) گفته اند: که حسنی ، بهشت است و زیاده ٔ نظر بوجه اﷲ است . || الاسماء الحسنی ؛ نامهای نودونه گانه ٔ خدای تعالی مانند کریم و رحیم و رازق و جز آن : ادعوا اﷲ او ادعوا الرحمن ایاما تدعوا فله الاسماء الحسنی . (قرآن 110/17). تثنیه ، حسنیان و حسنیین . ج ، حُسنیات ، حُسَن . || (حامص ) رؤیت خدای عزوجل . || شهادت : هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین . (قرآن 52/9). (منتهی الارب ). || نیکویی . (مقدمة الادب زمخشری ) (محمودبن عمر ربنجنی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.