حرف نسبت . [ ح َ ف ِ ن ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: الفی است که دراواخر بعضی نعوت فایده ٔ نسبت دهد، چنانکه فراخا و درازا و پهنا و باریکا و باشد که نونی درافزایند و گویند فراخنا و درازنا و معنی آن فراخی و درازی است ، الاّ آنکه این الفاظ عام تر است و آن خاص تر. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 155). و رجوع به «آ» و «نا» شود. و نیز در جای دیگر گوید: یائی است که در اواخر اسماء فایده ٔ نسبت دهد، چنانکه عراقی و خراسانی و آبی وآتشی و همچنین روشنائی و مردمی و آهستگی و هم راهی وهمشهری . (المعجم ص 188). و رجوع به «ی » شود. و نیز همو در زیر عنوان حرف نسبت و تکریر اعداد گوید: گاف والف و نونی است که در اواخر بعضی اسماء معنی نسبت دهد، چنانکه درمگان و گروگان ، یعنی آنچه مال شمارند وآنچه گرو را شاید، و چنانکه مادرگان و پدرگان ، یعنی آنچه به فرزند رسیده باشد از مادر و پدر و خدایگان ،یعنی گماشته ٔ خدا بر خلق و رایگان در اصل راه گان بوده است حرف ها به همزه ٔ ملینه بدل کرده اند و بصورت یاء مینویسند، یعنی آنچه در راه یابند بی بدل عوض (یابی بدل و عوض ) و تحمل مشقت کسبی و سعیی و شایگان همچنین در اصل شاه گان بوده است یعنی کاری که بحکم پادشاه کنند بی مزد و منت ، چنانکه شهید شاعر گفته است :
مفرمای درویش را شایگان .
و گویند بیگار و شاگار یعنی کار بحکم زور و بیمزد و گنج شایگان یعنی گنجی که شاهان نهاده باشند یا گنجی که لایق شاهان تواند بود و آنچه رشید گفته است :
اشعار پربدایع دوشیزه ٔ منست
بی شایگان و لیک به از گنج شایگان
یعنی بی قوافی نادرست که حرف رَوی ّ آن اصلی نباشد و بحکم آنکه شاعر در استعمال حروف جمع چون مردان و زنان و سایر حروف زواید بجای حروف رَوی ّ چون الف ملکا و شرقا و غربا، و راء رفتار و گفتار، و نون آمدن و رفتن و امثال آن سعی اندیشه و رویتی نبرده است ، و به ایراد آن در جمله قوافی صحیح که حروف رَوی ّآن از اصل کلمه باشد متحکم است آن قوافی را شایگان خواندند، چنانکه ازرقی گفته است :
آن همام دولت عالی جمال دین حق
آن فخار جمع شاهان مفخر سلجوقیان .
و چنانکه خاقانی گفته است :
«باران جود از ابر کف شرقا و غربا ریخته ».
و چنانکه بلفرج گفته است :
«راغها باغ کند یمن قدومت ملکا».
و چنانکه کمال اسماعیل گفته است :
((ای ز رایت ملک و دین در نازش و در پرورش )).
و چنانکه انوری گفته است :
تا نگوئی که شعر مختصر است
مختصر نیست چون توئی معنیش .
و گاف و الف و نون چون به اواخر اعداد درآید تکریر عدد فایده دهد، چنانکه دوگان و سه گان و چهارگان به معنی دودو و سه سه و چهارچهار. و هو معنی قوله تعالی مَثْنی ̍ و ثُلاث و رُباع . (المعجم صص 175-177).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.