حرف قید. [ ح َ ف ِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از حروف قافیه است . شمس قیس گوید: هر حرف ساکن (غیر حرف مد و لین ) که ماقبل رَوی ّ باشد آنرا حرف قید خوانند. و حرف قید ده است : «ب » چنانکه ابر و گبر. «خ » چنانکه بخت و رخت . «ر» چنانکه سرد و زرد. «ز» چنانکه دزد و مزد. «س » چنانکه مست و دست . «ش » چنانکه دشت و تشت . «غ » چنانکه نغز و مغز. «ف » چنانکه رفت و گفت . «ن » چنانکه بند و کمند. «ه »چنانکه مهر و چهر. و اگر بناء قافیت بر کلمات عربی نهند و پیش از رَوی ّ واوی مفتوح ماقبل یا یائی مفتوح ماقبل افتد چنانکه اوس و قوس و فردوس و چنانکه قیس و کیس و اویس آن واو و یاء هم حرف قید باشد. و واو مفتوح ماقبل در پارسی جز «نوک » نیافتم که آن تیزی سر سنان و سر قلم باشد. و یاء مفتوح ماقبل جز «پیک » ندیدم . و بهیچ حال حرف ردف را با حرف قید نشاید آمیخت . (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 194). رجوع به قید شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.