حذذ. [ ح َ ذَ ] (ع اِمص ) کوتاهی دُم و سبکی آن . (منتهی الارب ). کوتاهی و سبکی دُم شتر و جز آن . سبکی دست . || حذذ قلب ؛ سبکی دل و ذکاء و سرعت ادراک . || (اصطلاح عروض ) نوعی از تصرفات عروض ، و آن افکندن وتد مجموع باشد از آخر رکن بحر کامل ، پس در متفاعلن «متفا» ماند و آن را منقول سازند به فعلن بتحریک عین . (منتهی الارب ). در اشعار فارسی ، حذف وتد مستفعلن است ، «مستف » بماند، «فعلن » بجای آن بنهند و «فعلن »چون از مستفعلن خیزد آنرا اَحَذّ خوانند. (از المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 41). و رجوع به حَذّ شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.