حذاء. [ ح ِ] (ع اِ) برابر. (دهار) (غیاث ). ازاء. مقابل . (منتهی الارب ). محاذات . ازاء. (زوزنی ). مقابلة. (زوزنی ). رویاروی . روبرو: حذاءالشی ٔ؛ ازائه . (مهذب الاسماء) : اخبار عدل نوشروانی در حذای آن مکتوم بود. (جهانگشای جوینی ). || نعلین . (دهار). نعل . (منتهی الارب ). کفش . هملخت . حَذو. حِذوة. حذة. || سپل شتر. (منتهی الارب ). || سُم اسب و جز آن . (منتهی الارب ). ج ، احذیة. (مهذب الاسماء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.