حجر قبطی . [ ح َ ج َ رِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشنان القصارین . آونة. سنگ گازران . موروقیتس . غالاکسوس . بلغت مصری آونة نامند و آن سنگی است مایل بسبزی و سست و بغایت زودشکن و گازران با او جامه شویند. در اول سرد و خشک و قاطع سیلان خون از ظاهر و باطن و محلل اورام و مجفف قوی و آشامیدن او با آب جهت اسهال مزمن و درد مثانة و نفث الدم و فرزجه ٔ او جهت قطع سیلان حیض و رفع بدبوئی رحم و ذروراو برای قطع سیلان خون جراحات و اکتحال او با ادویه مغریة جهت قرحه ٔ چشم و با موم روغن جهت منع زیاده شدن قروح خبیثه و التیام جراحات نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و صاحب اختیارات بدیعی گوید: سنگی است مصری سست و زود در آب حل شود و گازران مصر کتان را بدان شویند و جامه ها سپید کنند و در موم روغن کنند جهت دملها و ریشهائی که در بدن پیدا میشود و در شاخهای چشم استعمال کنند و جهت نفث دم و اسهال مزمن و درد مثانه چون با آب بیاشامند نافع بود و چون زن بخود برگیردنافع بود جهت خون رفتن دائم . و لون این سنگ سبز بودو تیره رنگ . و داود ضریر انطاکی گوید: هو الاونة و یعرف باشنان القصارین لانهم یبیضون به الثیاب ، یتولد بجبال صعید مصر و اجوده الاخضر الرخو، المفتت السهل الانحلال ، بارد یابس فی الاولی ، یقطع الدم کیف استعمل و یحلل الاورام طلاءً و ینفع من الدمعة و الجرب و السلاق کحلا و فرزجته تقطع الرطوبات و الرائحة الکریهة -انتهی .و در مفردات ابن البیطار آمده است : قال کسونقراطیس من الناس من یسمیه موروقینش و منهم من یسمیه غالا کسوش و یسمیه قبط مصر و انه هو موجود عندهم کثیراً و یستعمل فی تبییض الثیاب و هو حجر اخضر کمد لین سخیف قال دیسقوریدوس فی الخامسة: هو حجر یکون بمصر یستعمله القصارون فی تبییض الثیاب و هو رخو ینماع سریعاً مع الماء و یوافق نفث الدم و الاسهال المزمن و وجع المثانة اذا شرب بالماء و اذااحتملته المراءة تنفع من الطمث الدائم و قد یقع فی ادویة العین المغریة لانه یملأ القروح العارضة فیها ویقطع عنها السیلان و اذا خلط بقیروطی نفع من انتشار القروح الخبیثة. قال جالینوس فی التاسعة هذا الحجر ینحل مع الماء سریعاً و یوجد بمصر، یستعمله الناس فی قصارة الکتان و غسله و هو یجفف و بهذاالسبب صار الاطباء یخلطونه مع القیروطی و یستعملونه فی ادمال الجراحات الحادثة فی الابدان الرخصة اللحم و یخلطونه ایضاً فی الشیافات للعین کما یخلط تلک للجراحات الاخری التی ذکرناها و بحسب لین فضل هذاالحجر علی تلک الحجارة من قبل انه لین قوة من القوی الشدیدة لانه لا طعم له کذا هو الین للقاء البدن و اکثر تسکیناً للوجع معاً.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.