حت . [ ح َت ت ] (ع مص ) ربودن چیزی را. || دور کردن چیزی را. || زدن چنانکه با تازیانه . (منتهی الارب ). || صد تازیانه زدن کسی را. (آنندراج ). || تراشیدن چیزی خشک بر جامه . حک . تراشیدن منی خشک از جامه و برگ از درخت . || پوست باز کردن . (منتهی الارب ).پوست کندن . || گردو شکستن . بادام شکستن . (دزی ج 1 ص 246). || بشتافتن . (منتهی الارب ).شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). || ریختن برگ از درخت . (آنندراج ). انحتات . تحتت الورق . (منتهی الارب ). || شتابانیدن . (آنندراج ). تحتیت .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.