حتر. [ ح َ ] (ع مص ) حتر عقدة؛ استوار بستن گره . سخت بستن . || تیز نگریستن . || به دنبال چشم نگریستن . || نفقه بر عیال تنگ کردن . || بسیار خوردن . سخت خوردن . || مهمانی کردن برای خانه ٔ نو. مهمانی کردن به جهت بنای نو. || چشیدن طعام وجز آن . چشیدن . اندک دادن . || طعام خورانیدن . خورانیدن طعام . || پیوند درآوردن به خیمه و خرگاه . حتار ساختن برای خانه . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.