حبل الذراع . [ ح َ لُذْ ذِ ] (ع اِ مرکب ) دو رگ دیگر، حبل الذراع است و این رگ اندر بیشتری مردمان ، باسلیق است و اندر بعضی باسلیق با اکحل آمیخته میگردد و حبل الذراع آن است ، و بر زیر زندالاعلی نهاده است ، نزدیک خرده ٔ دست است و اگرچه میگویند که آن باسلیق است . و اندر کتب چنین یاد کرده اند که منفعت فصد آن همچون منفعت فصد قیفال است و قیاس برخلاف این واجب کند، مگر این خلاف از خطاء ناسخ افتاده است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رگیست در ظاهر ساعد و آن از شاخه های قیفال است . رگیست در دست . (دستور اللغة ادیب نطنزی ). وریدی است که ممتد است از جانب انسی ساعد به سوی بالا و سپس از طرف وحشی آن امتداد یابد. عرق فی الید. (معجم البلدان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.