حبرة. [ ح ِ ب َ رَ ] (ع اِ) برد حبرة؛ نوعی از چادر یمانی . برد حبرة و برد حبرة (علی الوصف و الاضافة). (منتهی الارب ). و آن جامه ای راه راه یعنی مخطط است که به یمن کنند. حبرة عبیرة؛ پارچه یی که مستحب است بدن میت بدان پوشیدن . (شرایع الاسلام ، دوکری ج 1 ص 31): قلت لانس بن مالک ای اللباس کان احب و اعجب الی رسول اﷲ(ص ) قال : الحبرة. (طبقات ابن سعد ج 2 ص 218). || پارچه ٔسیاه کمرنگ تر از مشکی . بردِ حبرَه َ. ج ، حِبَر، حِبَرات . و رجوع به حبر شود. || زردی دندان .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.