حبابة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) دختر حارث بن ثعلبة، از بنی کهلان از عرب قحطان . مادر قبیله ای از عرب جاهلی . عبداﷲبن مدان گوید: «و بنوحبابة ضاربون قبابهم ». رجوع به نهایةالأرب قلقشندی ص 189 و الاعلام زرکلی ج 1 ص 209 شود. وی مادر صبح و ثعلبة دو جد جاهلی عرب است ، و فرزندان ایشان را بنی حبابة گویند. رجوع به بنی حبابه و نیز رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 346 و 347 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.