حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن وهب . و بقولی وهبان ، از قبیله ٔ بنی عدی بن دئل صحابی است و با وفد بنی عبدبن عدی بخدمت پیغمبر(ص ) رسید. زبیر، در موفقیات از طریق یحیی بن محمدبن عبداﷲبن ثوبان آرد که عمر، ابوموسی و قدامةبن مطعون و ابوهریرة و حارث بن وهب را از کار برکنار کرد و نیمی از اموال هر یک بستد و حارث را گفت : «ما قلاص واعبد بعتها بمائة دینار». حارث گفت :«خرجت بنفقة معی فتجرت فیها.»عمر گفت : «اما واﷲ ما بعثناک للتجارة فی اموال المسلین : ثم امره ان یحملها» حارث گفت : «واﷲ لا عملت لک عملا بعدها» عمر گفت : «تبدل حتی استعملک » . رجوع به عقدالفرید چ محمد سعیدالعریان ج 1 ص 38 و رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 46 و ص 308 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.