حادرة. [ دِ رَ ] (اِخ ) المازنی . (او را حُوَیدره نیز گویند). قطبةبن الحصین الغطفانی الذبیانی وبقول صاحب معجم المطبوعات : «قطبةبن اوس بن محصن بن ثعلبةبن سعدبن نزار». شاعری از عرب جاهلی . دیوان او راابوسعید سُکّری و اصمعی گرد کرده اند و قسمتی از دیوان مزبور به اهتمام انگلمان بسال 1858 م . در لیدن بطبع رسیده است . او راست :
فأثنوا علینا لا اَباً لأبیکم
باحساننا اِن ّالثناءَ هوالخلد.
ابن برّی گوید از آن جهت او را حادره گویند که زبان ابن سیار گفته است : کانک حادرة المنکبین - رصعاء تنفض فی حائر. رجوع بکتاب الأغانی ج 2 صص 81 - 84 و فهرست ابن ندیم چ مصر ص 224 و کتاب البیان والتبیین ج 3 ص 192 و تاج العروس و کشف الظنون و معجم المطبوعات شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.