حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن دینار، معروف به حاجب الفیل . از قبیله ٔ بنومازن بن عمروبن تمیم است . وی شاهد «یوم السلی » بود، دراین جنگ که میان بنی مازن و بنی یشکر برپا شد، زاهربن عبداﷲبن مالک ، تیم بن ثعلبه ٔ یشکری را بکشت و گفت :
للّه تیم ُ ای ُ رمح طراد
لاقی الحمام وای نصل جلاد
و محش ّ حرب مقدم متعرض ُ
للموت غیر معرّد حیاد.
و حاجب گفت :
سلی یشکراًعنی و ابناء وائل
لهازمها ُطرا و جمع الاراقم
الم تعلمی انا اذاالحرب شمرت
سمام علی اعدائنا فی الحلاقم
عتاة قراة فی الشتاء مساعر
حماةً کماةُ کاللیوث الضراغم
بایدیهم سمر من الخط لدنة
و بیض تجلی عن فراخ الجماجم
اولئک قوم اِن فخرت بعزهم
فخرت بعز فی اللهی و الغلاصم
هُم انزلوا یوم السلی عزیزها
بسمر العوالی والسیوف الصوارم .
رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 294 و ج 6 ص 60 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.