جیلانی . [ ] (اِخ ) عبدالقادربن ابن صالح بن جنکی دوست . رئیس طایفه ٔ حنبلی و زاهد معروف (471 - 561 هَ. ق .). در گیلان متولد شد و به بغداد آمد و از ابوسعید مخرمی فقه و از ابوبکر احمدبن مظفر حدیث شنید و به وعظ اشتغال ورزید تا شهرت یافت سپس بگوشه ٔ خلوت و ریاضت پناه برد و بسیر و سیاحت و مجاهدت پرداخت . او راست : 1 - بشائرالخیرات . 2 - الغنیة لطالبی ّ طریق الحق . 3 - الفتح الربانی و الفیض الرحمانی . 4 - فتوح الغیب . 5 - الفیوضات الربانیة. (از معجم المطبوعات ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.