جهودانه . [ ج ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) چرب روده که درون آنرا با گوشت و مصالح پر کرده باشند. (برهان ). امعای گوسفند که اندرون آنرا بیاکنده باشند بچیزی و پخته باشند، و بعربی آنرا لقانق [ ل ُ ن ]گویند. || نام درختی که گلک صمغ اوست . (شرفنامه ٔ منیری ). نام درختی که کوژده صمغ آنست . درختی باشد که آنرا بعربی شائکه خوانند. صمغ آنرا عنزروت گفته اند. (برهان ). || پارچه ٔ زرد که جهودان آنرا بعنوان عبادت بر دوش دارند. (غیاث اللغات ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.